A last grad of high school ep16 part 1


ss501_story

کیانا:چی بوسه ؟ کدوم بوسه ؟ می خواست بقیه حرفشو ادامه بده که دید جونگ مین داره سرشو بهش نزدیک مییکنه... می خواست از دستش فرار  کنه که یک دفعه داغی یک چیزی رو روی لبش حس کرد ... اون جونگ مین بود که داشت می بوسیدتش...بعد از حدود 20 ثانیه جونگ مین کیانا رو از خودش جدا کرد....

جونگ مین : این بوسه و بعد خواست بره که دید اوا با حالتی که می خواست جیغ بکشه ولی شال گردنشو گذاشته بود تو دهنش که این کارو نکنه و کیو با دهن و چشمایی باز داره نگاشون میکنه....

کیو:شس...شما ..دد..اا.دارین ..چچ ... چیکار میکنید؟

جونگ مین:هیچی فقط داشتم باهاش شرط می بستم...

اوا:اینجوزری ؟

جونگمین:چرا که نه؟اوا اومد جلو و دست کیانا که مثل مجسمه شده گرفته برد...

اوا: داری چه غلتی میکنی؟

کیانا:منم خودم نفهمیدم چی شد...

اوا:مگه میشه نفهمیده باشی؟اون داشت تو رو می بوسید و تو هم مثل مجسمه وایساده بودی تا اونو تو رو ببوسه؟کیانا عقلت کجا رفته؟ این تویی واقعا؟کیانا که دیگه داشت به هق هق میوفتاد و گریه میکرد بازو های اوا رو گرفت و مثل یه کسی که داشت همش بهش التماس میکرد بهش نگاه میکرد...

کیانا: اوا تو رو خدا کمکم کن...ازت خواهش میکنم...فکر کنم...فکر کنم دارم عاشق جونگ مین میشم....

اوا: چی؟

کیانا:تو رو خدا اوا کمکم کن...و مثل چی داشت گریه میکرد اوا که دید حال کیانا بده رفت جلو  و بقلش کرد...

اوا:اوا اروم باش من کمکت میکنم...نگران نباش من کمکت میکنم...این فقط یه حس زود گذره....

کیانا:می خوام امشب پیش تو بخوابم....

اوا: باش بیا بریم....

فردا صبح خونه ی انجلز:

مونا: الن این کیانا تو اتاقش نیست پاشو برو ببین تو اتاق اوا نیست....

الن:باشه رفتم....داشت میرفت تو اتاق اوا و تا رفت تو اتاق اوا یه جیغ بلند سر داد که باعث شد ارغوان که پشتش بود و حالت خواب الودی داشت پرید هوا و همه ی دخترا اومدن پیشش...

ارغوان: وا خدا اینا رو>..نکنه...

الن : ساکت شو چی داری میگی...ورفت اوا رو که کیانا تو بغلش بود و کیانا هم اوا رو بغل کرده بود رو بیدار کنه ....

الن: اوا جون...گلم پاشو ...اوا....اوا چشماشو باز کرد و صدای الن باعث شد  که کیانا هم چشاشو باز کنه تا اوا و کیانا دیدن تو چه وضیعت هستن یه جیغ کشیدن و هر دوتا شو ن دو تا لگد به هم زدن که باعث شد هر دوتا از تخت بیوفتن پایین...

الن: دیدید خودشونم تعجب کردن...

اوا: اخ سرم....

1ساعت مونده به مسابقه:

کانگ:خوب بچه ها الان برامون لیست راند ها رو میارن که کی اول و دوم و به اخره ...اصلا نیاز نیست نگران باشید فقط فکر کنید دارین خودتون نشون میدین که برترین کس هستین و خیلی راحت باشین به هیچ وجه نباید نشون بدین که استرس دارید با این که می دونم الان دل تو دلتون نیست....

سولی:پس اگه می دونید دیگه چرا میگید؟

کانگ:همین طوری...اوا؟

اوا:بله؟

کانگ:تو باید ببری ...فهمیدی؟

اوا:بله ...نگران نباشید من پیروز از روی سن نمیام پایین...

کانگ:خوبه...و همون لحظه صدای در به صدا اومد و خوانوم مانگ لیست اورد....

کانگ:خیلی خوب بیاین ببینیم...

 

 

 

کلاس خانم شی

کلاس اقا  کانگ

کیم هیون جونگ

نیکان و ویکتوریا

وی سو یونگ

یون کیانا

سئو و هیون

    گو مونا

کیم تائه یانگ

کیم الن

کیم هئو یئون

کیم ارغوان

کیم کیو جونگ

سولی

لی سون کیو

 

هئو یونگ سنگ

ویکتوریا

کیم جونسو

کیم جائه جونگ

کیم هیونگ جون

نیکان

پارک جونگ مین

گو اوا

 

کانگ برگه رو برگردون و به چه ها نشون داد ...همه ی بچه چشماشون 4 تا شده بود چون خیلی ترتیب راندا  بد بود ....

کانگ:نیکان وویکتوریا اولین نفر شمایید ...پس بهتره کارتون خوب باشه...حالا همتون بلند شید و برید بیرون...تو یه سالن  بشینید...


موفق باشید

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:,ساعت 21:42 توسط kiana| |


Power By: LoxBlog.Com